سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

تو اکنون شهر علم و اجتهادی ، تو رب النوع شمشیر و جهادی ، تو خورشیدی شدی در گوشه غار ، بر نور تو شد خورشید و مه تار ، بتاب و روشنی بخش جهان باش ،

مهین پیغمبر آخر زمان باش

 

آن شب ، شب بیست و هفتم رجب بود . محمد غرق در اندیشه بود که ناگهان صدایی گیرا

و گرم درغار پیچید : بخوان! بخوان به نام پروردگارت که بیافرید ، آدمی را از لخته خونی

آفرید ، بخوان که پروردگار تو ارجمندترین است ، همو که با قلم آموخت ، و به آدمی آنچه را

که نمی دانست بیاموخت . . . عید مبعث مبارک باد .






تاریخ : دوشنبه 93/3/5 | 12:13 عصر | نویسنده : علی اکبر حق پسند | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.